به گزارش شفا آنلاین:این میزگرد به بهانه چاپ شماره اخیر «همشهری تندرستی» با موضوع مزاجشناسی برگزار شد. مهمانان این میزگرد مژگان تنساز، معاون سابق توسعه سلامت دفتر طب ایرانی و مکمل وزارت بهداشت و رئیس فعلی دانشکده طب سنتی دانشگاه علومپزشکی شهید بهشتی و کیانوش جهانپور، سخنگوی اسبق وزارت بهداشت و کارشناس سلامت بودند. آنها نکتههای جالبی را با ما در میان گذاشتند که برای علاقهمندان طب ایرانی و سنتی و مزاجشناسی و ...، جالب خواهد بود. نکتههای مهم این دو را با هم مرور میکنیم.
دکتر مژگان تنساز البته پیش از همه سبک زندگی سالم را مهمترین نکته در حفظ سلام افراد میداند و این که این موارد باید از همان اوان کودکی آموزش داده شود.
با یک نگاه سطحی و پرسیدن چند سوال نمیتوان مزاج فرد را تشخیص داد و دارو به تو تجویز کرد. برای تشخیص مزاجهای ۹گانه، ۴۰۰ تا ۵۰۰ فاکتور وجود دارد و حتی گاه تشخیص آن ممکن هم نیست و نیاز به بررسیهای دقیقتر هست.
بحث روز دنیا الان پرسونالایز مدیسین است و چیزی که غایت آمال پزشکی روز است، این است که چه تغذیه و چه دارویی برای این فرد مناسب است که به او توصیه کنم؟ ما باید ببینیم بر اساس ژنوم فرد، چه دارویی برای او مناسب است که به او تجویز کنیم. اما سنجش ژنوم فرد کار آسانی نیست.
برای تجویز دارو حتی در حیطه افسردگی باید بین افراد تفاوت قائل شد. مثلا یک داروی واحد ممکن است روی یک فرد مبتلا به افسردگی خوب جواب بدهد و روی فرد دیگر با همان علائم اصلا جواب ندهد. دلیلش هم تفاوت افراد است. حکمای ما در هزار سال پیش، اهمیت تفاوت افراد را درک کرده بودند. اما چون شناختی از ژنوم و ... دناشتند، اینها را بر اساس ظاهر افراد دستهبندی میکردند.
اغلب افراد وقتی بیمار میشوند، برای برگشتن به ریل زندگی به طب ایرانی - سنتی مراجعه میکنند و خیلی به ندرت پیش میآید که فرد قبل از بیمار شدن مراجعه کند
حکمای آن زمان مزاج مردم را به ۹ دسته کلی سرد، گرم، خشک، تر، گرم و تر، سرد و تر، گرم و خشک و سرد و خشک و متعادل دستهبندی کردند تا طبق تفاوت ظاهری هر فرد، برای او داروهای مناسب او را تجویز کنند.
بحث مزاج اتفاقا خیلی امروزی است و این طور نیست که قدیمی و دمده شده باشد و امروز دیگر کاربردی نداشته باشد. اتفاقا حتی برای متخصصین طب روز هم قابل تامل است. چرا که یک علم گران و غیر قابل دسترس را خیلی در دسترس کرده بر اساس فنوتیپ و ویژگیهای ظاهری فرد. حالا درست است که دستهبندی دقیقی دارد اما پیچیدگیهای خود را هم دارد. البته خیلی اوقات مزاج دستخوش تغییرات میشود و به آن سوء مزاج میگویند و متخصصان طب سنتی سعی میکنند آن را اصلاح میکنند و به حالت اعتدال در بیاورند.
بحث مزاج فقط برای انسان نیست. فصلها، غذاها، سنین مختلف، داروها، اعضای مختلف بدن از مو و استخوان گرفته تا قلب و کلیه و مفاصل مزاجهای خاص خود را دارند. البته همان طور که الان اختلافنظرها بین پزشکان وجود دارد، آن زمان هم هم وجود داشت.
اغلب افراد وقتی بیمار میشوند، برای برگشتن به ریل زندگی به ما مراجعه میکنند و خیلی به ندرت پیش میآید که فرد قبل از بیمار شدن مراجعه کند از ما بخواهد که سبکی از زندگی را به او معرفی کنیم که سلامت عمومی خود را حفظ کند. در این موارد ما موظفیم که این کار رت بکنیم و در کنارش از پتانسیل دارویی و سایر موارد هم استفاده کنیم.
به نظر من طب سنتی از طب امروز جدا نیست و هردو مکمل همدیگر و در امتداد یکدیگرند. هدف هردو برگرداندن سلامتی به فرد است. فردی که تصادف کرده و ۱۰ شکستگی در ن.احی مختلف بدنش دارد را قاعدتا نمیتوانید در اختیار طب سنتی قرار بدهید. چنین فردی را طب امروز با سرعت میتواند رو به راه کند.
یا در بیماریهای صعبالعلاج چه اصراری داریم که بگوییم اینجا ظرفیت طب سنتی میتواند به او کمک کند. ولی در بعضی از بیماریها طب سنتی پتانسیل دارد و خود طب امروز هم به آن معتقد است. اصلاح سبک زندگی، قدم اول درمان است و اینجا طب سنتی می تواند کمک کند. مثل کبد چرب. گاهی برای کاهش وزن باید ببینیم اگر فرد بلغمیمزاج و سردمزاج است، کاهو و خیار نخورد و از غذاهای گرم برای کاهش وزن خود استفاده کند و آدم گرممزاج از سردیها استفاده کند. وگرنه کاهش وزن متوقف میشود و فرد هم از کاهش وزن ناامید میشود و فکر میکند خودش مشکلی دارد.
اگر افراطی در هر دو طب وجود نداشته باشد، منافع آن به بیمار میرسد. هر دو طب میتوانند دست به دست هم بدهند تا بیمار به سلامتی برگردد.
معرفی متخصص در هر حیطهای دشوار است. حالا معرفی مراجع طب سنتی سختتر است. چون با سلامت مردم در ارتباط است. مردم برای سلامتی خود همه کار میکنند. شما اگر برجسته ترین استاد دانشگاه باشی و فرزندت به بیماری لاعلاجی مبتلا شده باشد و به شما بگویند که برای درمان فرزندت برو پیش فلانی که جن میگیرد، شما پیش آن جنگیر هم میروی. چون آدمی در زمان بیماری مستاصل میشود و هر کاری میکند تا خوب بشود، علیرغم این که آن موضوع با هیچ یک از فرضیات زندگی آن استاد دانشگاه جور در نمیآید. طب سنتی هم تا همین حد پرمخاطره است و حساسیتهای خاص خود را دارد. در حرفه طب سنتی فقط دانش مهم نیست. مهارت، اخلاق حرفهای و وجدان خیلی مهم است. متخصص باید برای بیمارش وقت کافی بگذارد و او را سرکیسه نکند.
۲۱ سال سن دارد و در پیجش درمان دیابت نوع ۲ را تبلیغ میکند و از افرادی باید تعجب کرد که اینها را باور دارند و سراغشان میروند
کسی که دانش این کار را دارد، برای برخی بیماران دوز دارو را کمتر میکند. برای بعضی بیماران داروهای سنتی تجویز می کند و درباره برخی بیماران تصمیم میگیرد که دست به دوز داروهای شیمیایی او نزند. اما کسی که دانش ناقصی در این طب دارد و به واسطه آن تجربهای کسب کرده، اعتماد به نفس بالاتری دارد و به راحتی در مورد بیماران اشتباه میکند. فردی که در طب سنتی تحصیل کرده، با روشهای پژوهش هم آشنا است و طبق آن مراقب است که در تخصص خود دچار اشتباه نشود یا اشتباهی را تکرار نکند و بداند که تجربهاش صددرصد در همه بیماران جواب نمیدهد. چنین فردی فقط به بازخوردهای مثبت روش خود بسنده نمیکند. او با سایر بیماران تماس میگیرد و جویای حال آنها شده و متوجه میشود که همه آنها با فلان دارو بهبود پیدا نکردهاند. پس متوجه میشود که روشش صد درصدی نیست. اما افرادی که دانش ناقصی دارند، فقط به بازخورد مثبت یکی دو بیمار خود تکیه میکنند و تصور میکنند راه را درست رفتهاند و روش و داروهای خود را به همه بیماران تعمیم میدهند.
متاسفانه افراد غیر آکادمیک که دوره ناقص طب سنتی را گذراندهاند و از دانش پزشکی اصلا چیزی نمیدانند، جرات بالاتری نسبت به ما برای تجویز دارو دارند و اصلا به عوارض داروها فکر نمی کنند. در این شرایط قانع کردن مردمی هم که صفحه شخصی چنین فردی را مثلا در اینستاگرام دیدهاند و او را دنبال میکنند، خیلی سخت است. در حالی که متخصصی که مهر نظامپزشکی دارد، حداقل تحت نظارت یک ارگان دولتی مثل وزارت بهداشت است و اگر اتفاقی برایشان بیفتد، میتوانند بروند شکایت کنند. رسانهها در معرفی افراد مجرب نقش پررنگی دارند. من نمیگویم مردم فقط سراغ افراد آکادمیک بروند. چون تعدادی افراد غیر آکادمیک هم در کشور داریم که علم کاملتری نسبت به افراد آکادمیک دارند. هرچند تعداد اینها واقعا کم و انگشتشمار است. البته متاسفانه نظارت وزارت بهداشت بر همین تعداد افرادی است که پروانه طبابت و شماره نظام پزشکی دارند و مسئولیت افرادی که بدون دانش و تجربه مشغول ویزیت مردم هستند را ندارد.
شما میبینید طرف ۲۱ سال سن دارد و در پیجش درمان دیابت نوع ۲ را تبلیغ میکند و من از افرادی تعجب میکنم که اینها را باور دارند و سراغشان میروند. بعد که این فرد راهی بیمارستان شد، همکاران طب امروز، آن را تقصیر طب سنتی میدانند و آن را از چشم همکاران ما میبینند و این را نمیبینند که یک سری افراد خودسرانه دارند در حوزه طب سنتی کار می کنند. در این میان رسانه وظیفه دارد که متخصصان را به مردم معرفی کند.
کیانوش جهانپور هم نکات دیگری مطرح میکند. از عقبماندگی در معرفی طب ایرانی به دنیا تا ضرورت رفع آشفتگیها در حوزههای پزشکی، طب سنتی و...
طب سنتی یا ایرانی برخلاف تصور خیلیها در جهان پیشگام و متقدم نیست. چه موافق باشیم، چه مخالف و چه منتقد. خیلی از کشورها به این حوزه زودتر ورود کردند و قاعدتا حق تقدم دارند. اما این اتفاقی که در کشور ما در حوزه توجه به طب سنتی رخ داده، یک تحول فرهنگی در دنیاست. تا ۵۰ سال پیش در کشور نه در محیط آکادمیک و نه در محیط اجتماعی نمیتوانستیم راحت درباره طب سنتی صحبت کنیم. این که در قرن ۲۱ این قدر راحت درباره این مباحث صحبت شود، یا حتی منازعه شود و بخش بزرگی از جامعه به این شاخه گرایش دارد، اتفاق بزرگی است. این طور نیست که یک اقلیت کوچکی در گوشهای از کشور طرفدار آن باشند. البته این تحولی است که در کل دنیا رخ داده است. چه بخواهیم و چه نخواهیم دنیای پستمدرن به سمت توجه به طب سنتی رفته است.
ایران، یکی از ۱۰ کشور صاحب مکتب طب سنتی است که از سوی سازمان پزشکی جهانی به رسمیت هم شناخته شده و حرفی برای گفتن دارد اما در نقشه راه تعیین شده برای طب سنتی از سوی مجامع بینالمللی تاخیر داریم. این یک حقیقت است. پس ایران نه تنها پیشگام نبوده در این حوزه، بلکه در حوزه احیا و ترویج طبهای مکمل و در رآس آن، آن طبی که به نام خودمان است به نام طب ایرانی تاخیر داریم. آن هم طبی که امروز ۹ دانشکده طب ایرانی، ۱۹ دپارتمان طب ایرانی در دانشگاههای علوم پزشکی سراسر کشور و بیش از ۴۰۰ فارغالتحصیل دوره دکترای تخصصی طب ایرانی دارد که همگی PHD دارند. چین از ما خیلی جلوتر است و حتی موازی با طب امروز تدریس میشود. در کرهجنوبی و ژاپن هم طب سنتی به نام خود دارند. در بسیاری دانشگاههای کرهجنوبی، یک دانشکده مستقل طب سنتی میبینید و تحصیل در این رشته ۶ سال طول می کشد. در ایران البته اول همه دانشجوها پزشکی عمومی را میخوانند، بعد تصمیم میگیرند که وارد شاخه طب سنتی بشوند.
ما در معرفی طب سنتی به گردشگران داخلی و خارجی در حد صفر هستیم. در حالی که کشوری مثل کره جنموبی ماهانه حداقل هزار گردشگر اروپایی را برای پیاده کردن طب سنتی خود میپذیرد. در ژاپن هم همین طور است. هم در آموزش و هم در ارائه طب خود به گردشگران. همه تلاش دارند که به لحاظ هویتی، خود را از چین جدا نشان دهند.
ما باید ببینم چگونه میتوانیم با کمترین هزینه و عارضه، عمر بیمار را افزایش دهیم یا کیفیت زندگی افراد را افزایش دهیم. از هر راهی. میتوانیم از دیدگاه مولکولی و اتمی تببین شده باشد یا با دیدگاهاهی کلینگر طب سنتی این کار را بکنیم. هر علم و دانش و توصیهای بتواند عمر بشر را افزایش دهد یا کیفیت زندگی فرد را افزایش دهد، ما به آن میگوییم طب. حالا می خواهد سنتی باشد، یا اختراع دیشب باشد. فقط تنها پیامدش باید افزایش عمر و ارتقای کیفیت زندگی انسانها باشد.
برای نظم دادن به آشفتگیها در حوزههای پزشکی، طب سنتی، فرهنگی، اجتماعی و ... اول باید رویکردها اصلاح شوند. مثلا جراحی زیبایی در جهان رو به افزایش است. سادهترین آن تتو است. صدها هزار نفر در سال روی بدن خود تتو می کنند. از علمای دین گرفته تا متخصصان پوست و روانپزشک و ... معتقدند که اگر مفسدهای در آن نباشد یا جوهرش استاندارد باشد و علائم و بحثهای دیگری همراهش نباشد، ناهنجاری نیست و ضرری هم برای جسم ندارد، بعد میبینید مرکزی برای تتوی استاندارد در کشور وجود ندارد. وقتی هم برای استخدام میروید، گزینش شما را به خاطر تتو رد میکنند! دلیل این مساله این است که رویکرد درستی در این زمینه نداریم. در حوزه طب سنتی هم چه کاری برای تنظیمگری کردهایم؟
ما بیش از ۱۴ هزار داروخانه در کشور داریم و به همین تعداد هم عطاری در سراسر کشور داریم. چرا؟ چون نیاز و خواسته جامعه است و عطاری رفته امتیاز گرفته و کار خودش را کرده است. شما میروید عطاری میبینید ۱۰ فرآورده ارائه میکند که آلوده به آفلوتوکسین هم هست به خاطر نحوه نادرست تگهداری، چهار دبه ۲۰ لیتری آب چاه و چشمه هم گذاشته گوشه مغازه و به شما توصیه میکند که آب لولهکشی نخورید. در این آشفتهبازار، حاکمیت باید نظارت داشته باشد و دولت گناهی ندارد. ما خروجی درستی در زمینه وضع مقررات در مجلس نداشتهایم. تعارف هم نداریم. در این میان اگر موردی یک شاکی پیدا شود، ممکن است یک مرجع قضایی حکمی صادر کند. پس ما در حوزه تنظیمگری خوب عمل نکردهایم. خب در این میان طبیعی است که فقط مردم آسیب میبینند. چون دارند خدمت غیر استاندارد میگیرند. آیا الان کسی بخواهد حجامت انجام بدهد، مرکز درست و استانداردی در کشور داریم؟ البته بگویم حجامت، خواسته جامعه است و نیاز نیست اما آیا جای استانداردی برای انجام این خواسته مردم داریم؟
ایران، یکی از ۱۰ کشور صاحب مکتب طب سنتی است که از سوی سازمان پزشکی جهانی به رسمیت هم شناخته شده اما در نقشه راه تعیین شده برای طب سنتی از سوی مجامع بینالمللی تاخیر داریم
در قلب کشورهای توسعهیافته مثل آمریکا و کانادا و اروپا خدمات طب سوزنی و ... ارائه میشود اما در کشور ما کمتر کسی با عبارات دَلک و غَمز و اعمال یَده (ماساژ) آشنا باشد.
در دنیا با این کارها هم بیزینس راه انداختهاند و هم به جنبه ارتقای سلامت و درمانی آن توجه میکنند. فقط اسامی آن را به ماساژ تایلندی، ماساژ چینی، ماساژ با سنگ سیاه برکه، ماساژ سوئدی و ... تغییر دادهاند و بیزینس راه انداختهاند. اما ما در کشورمان به خیلی از نیازها اصلا احترام نگذاشتهایم. اگر یک میلیون نفر در جامعه حجامت بخواهند، ما برایشان چه کاری انجام دادهایم؟ آیا به این خواسته احترام گذاشتهایم؟ با درستی و غلط آن کاری ندارم و قصد ارزشگذاری هم ندارم اما برخی خدمات را تا جایی که مباح است، باید در اختیار مردم بگذاریم. ما وظایف دولت را رها کردهایم و وارد کار تصدی شدهایم.
خیلیها هر کاری دلشان میخواهد، دارند در جامعه انجام میدهند اما نظارتی وجود ندارد. شما اگر هر حوزهای را رها کنیدف دچار آشفتگی میشوید. شما اگر جامعه را آزاد نگذارید، خلاقیت میمیرد و از بین میرود. اگر رها هم بکنید، دچار دشواریهایی میشوید که بخشی از آن میشود همین افرادی که خودسرانه در هر حوزهای دارند کار میکنند. طرف در زیرزمین کار غیرقانونی میکند و ممکن است با سوزن آلوده و .. به مردم آسیب بزند اما نظارتی وجود ندارد. پس رها کردن اصلا کار درستی نیست.
متخصص طب امروز یا متخصص طب سنتی باید آن قدر در کار خود اطلاعات و اخلاق حرفهای داشته باشد که اگر از درمان فرد سر در نمیآورد یا درمان بیمار به او مربوط نمیشود، بیمار را نزد پزشک مرتبط بفرستد. متخصص طب سنتی سراغ داریم که بیمار مبتلا به سرطان سینه را یک سال دنبال خود میکشاند تا سرطان در تمام بدنش متاستاز میدهد. البته این در کشور ما شانسی است. بخت باید همراه شما باشد که به سراغ چنین متخصصی بروید. چنین متخصصی بیمار سرطانی را که نیاز به شیمیدرمانی دارد، نزد خود قبول نمیکند. بلکه به او میگوید برود پیش پزشک مربوطه و دوره شیمیدرمانی خود را طی کند و بعد از آن برای کاهش اثرات شیمیدرمانی به او مراجعه کند تا بتواند با طب سنتی روبراهش کند.